
زمانی که من جوانتر بود مثل اکثر بچه ها من می خواهم همیشه نگاه به جلو به روز وقتی که من می تواند به کار برود و با پدر من است.
او یک عفونی-بیماری پزشک در المهرست بیمارستان در کوئینز بنابراین همیشه وجود دارد مقدار زیادی از هیجان در محله که هنوز هم در حال حاضر باقی مانده است یکی از مورد علاقه های من در تمام نیویورک. Jackson Heights بود به خصوص زنده در صبح; روی درایو در, من می خواهم برای باز کردن پنجره ماشین و نگاه حیرت زده برای زنان ریختن فنجان قهوه از رنگارنگ فلاسک برای راهبان بودایی در نارنجی لباس راه رفتن 80 و برای زرق و برق دار کشباف فوتبال معلق در ویندوز های ورزشی فروشگاه ها در خیابان روزولت...